Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان؛ به‌نقل از روابط‌عمومی سپاه استان قم، متن کامل پیام سردار سرلشکر پاسدار محمدعلی جعفری به‌مناسبت شهادت «مهدی ایمانی فردویی» خادم حرم حضرت معصومه (س) و شهید مدافع حرم عقیله بنی‌هاشم (ع) به شرح ذیل است:

سلام بر مهدی ایمانی فردویی که در استمرار و امتداد خط عاشورا و در تداوم راه گران‌سنگ ایستادگی و مقاومت و دفاع مظلومین از چنگال استکبار و ایادی وهابی تکفیری‌شان عمارگونه از زلال معرفت علوی بهره برد و با تأسی از مولا و مقتدایش حضرت حسین بن علی‌(ع) چنین مشق کرد که باید در آوردگاه مقدس مقابله با خصم بداندیش و زشت‌سیرت، رایت غیرت و عزت برافراشت و در این راه حسینی، حسینی زیست و حسینی به مسلخ عشق روان گشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

طوبی بر آن سلحشور مؤمن انقلابی و عارف ولایتمدار که سرانجام نام خود در لوح زرین مدافعان حرم آل‌الله(ع) جاودانه ساخت و ثابت کرد نمی‌شود جنات عدن و رضای حضرت حق را در زندان تعلقات و عادات دنیای تنگ و تار جستجو کرد، چراکه باید بر حقیقت صراط مستقیم نه‌تنها دل‌وجان بلکه باکمال انقطاع سر بر طبق اخلاص نهاد تا چشم دل به ضیاء حضرتش منور شود و بی‌شک این راه عزیز و سترگ همچنان ادامه دارد و هزاران هزار مهدی ایمانی دیگر بر آنند و نخواهند گذاشت که علَم برافراشته و خون پاک و مطهر او و دیگر شهدای والامقام مدافع حرم بر زمین یا به هدر رود و به‌یقین همچون صاعقه‌ای ویرانگر عصر جاهلیت ثانی را در هم فرو خواهند ریخت و راه تاریخ را به‌سوی نور بازخواهند گشود، ان‌شاءالله.

اینجانب شهادت آن عزیز افلاک‌نشین را به شما خانواده معظم و فداکار و همه‌کسانی که اینک رسالت خطیر حراست و ترویج مشی و سیره آن عزیز سرافراز را بر دوش گرفته‌اند تبریک و تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال تداوم راهش را برای همگان مسئلت می‌نمایم.

یادآور می‌شود لوح پیام فرمانده کل سپاه پاسداران به‌مناسبت شهادت مهدی ایمانی در مراسم بزرگداشت آن شهید که به همت هیئت رزمندگان اسلام برگزار شد، با حضور آیت‌الله اعرافی امام‌جمعه قم، سردار غلامرضا احمدی فرمانده سپاه استان قم، حجت‌الاسلام‌ والمسلمین اکبری مسئول نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه استان و سردار هاشمی مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران و جانبازان استان قم، تقدیم پدر بزرگوار شهید ایمانی فردویی شد.

انتهای پیام/ب

پیام سرلشکر جعفری به‌مناسب شهادت «مهدی ایمانی فردویی»

منبع: باشگاه خبرنگاران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۱۴۵۳۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

این شهید حتی موقع به‌ دنیا آمدن فرزندش هم حاضر نشد به خانه برگردد!

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این یک بیت شعر با خط زیبای شهیدسید مهدی شاهچراغ برای همیشه به یادگار ماند: با صدهزار جلوه برون آمدی که من /با صدهزار دیده تماشا کنم تو را. شهیدسید مهدی شاهچراغ معلم و هنرمند خطاط بود. اما دغدغه جنگ و جبهه او را به میدان جهاد کشاند. سیدمهدی نه در دوران جنگ که پیش از آن در عرصه انقلاب و بیداری و آگاهی مردم و هم محلی‌هایش نسبت به ظلم رژیم شاه سهیم بود. شهید سیدمهدی شاهچراغ خیلی زود به آرزویش رسید و مزد مجاهدت‌های خود را در عملیات غرورآفرین الی بیت‌المقدس گرفت. ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ او آسمانی شد، آنچه درپی می‌آید ماحصل گفتگو با محترم‌السادات شاهچراغ همسر شهید سیدمهدی شاهچراغ است.

بی‌قرار رفتن بود

بنابر روایت ایسنا، سیدمهدی متولد ۶ تیرماه سال ۱۳۳۸ دامغان بود. درسخوان بود و همزمان با درس و تحصیل کار هم می‌کرد. خدمت سربازی‌اش را در اصفهان سپری کرد. کمی بعد معلم شد و بعد از آن ازدواج کرد. همسرش می‌گوید: وقتی ازدواج کردم سنم کم بود. خیلی از کارهای خانه را بلد نبودم. سیدمهدی من را در کارهای خانه مثل آشپزی و لباس شستن کمک می‌کرد. همیشه نماز را اول وقت می‌خواند و من بلافاصله پشت سرش می‌ایستادم. نمازهای جماعت‌مان را هیچگاه از یاد نمی‌برم. زندگی خوبی داشتیم. او در دوران انقلاب هم فعالیت داشت. چند روز قبل از پیروزی انقلاب بود. مردم راهپیمایی می‌کردند. سیدمهدی در جلوی صف راهپیمایان، عکس امام (ره) را به سینه چسبانده بود و شعار می‌داد. جمعیت به پادگان نزدیک می‌شد. سیدمهدی میان نظامیان رفت و گروهی از آن‌ها را همراه خود میان مردم کشاند. بعضی‌ها می‌گفتند: «این چه کسی است که با جرأت آن‌ها را به جمع ما می‌کشاند.» چند روز بعد پادگان‌های ارتش به دست مردم فتح شد. جنگ که شروع شد، سیدمهدی هم بیقرار رفتن شد. جهاد فرصت دوباره‌ای برای همسرم بود. او کار، درس و معلمی را به عشق حضور در میدان جهاد رها کرد و راهی شد. با اینکه ما منتظر تولد فرزندمان بودیم. اما همین هم مانع سیدمهدی نشد.

خبر تولد فاطمه

خدا خیلی زود فاطمه را به ما هدیه کرد. خبر تولدش را در جبهه به او دادند. دوستانش می‌گفتند: یکی از بچه‌ها فریاد زد: دختر سید مهدی متولدشده! همرزمانش که متوجه شدند، از شادی فریاد کشیدند و تبریک گفتند. شیرینی می‌خواستند. هرکس به نحوی سر به سر سیدمهدی می‌گذاشت. بعضی‌ها از دور می‌گفتند:مبارکه! عده‌ای هم می‌پرسیدند:اسم دخترت را چی می‌گذاری؟ سیدمهدی با خوشحالی جواب داد: فاطمه!

فرمانده گردان رو به سیدمهدی کرد و گفت:شما دیگر برگرد! خانمت به شما احتیاج دارد. بچه‌ها می‌خواستند از سیدمهدی خداحافظی کنند که او با حرفش همه را متعجب کرده و پاسخ داده بود: من تا آخرعملیات می‌مانم.

شهادت در بیت المقدس

همرزمش لحظه شهادت کنارش بود. ابوتراب کاتبی بعدها برایم از آن لحظه اینگونه روایت کرد. آتش سنگینی بود. خمپاره‌ای به سنگرشان خورد به طرفشان رفتیم و صدای ناله‌ای شنیدیم. کمرش ترکش خورده بود. می‌دانستم که به تازگی پدر شده است. دو انگشتر در دست داشت. آن‌ها را درآوردم و صورتم را نزدیکش بردم و گفتم: سیدجان! بگو هر چی می‌خواهی بگو! دهانش را باز کرد تا چیزی بگوید، اما نتوانست و همان لحظه به شهادت رسید. همسرشهید در ادامه می‌گوید وقتی به شهادت رسید کوچک‌ترین تغییری در صورتش ایجاد نشده بود. چهره‌اش همان بود که موقع خداحافظی آخر دیده بودیم. گویی خوابیده بود.

بدرقه با دعای خیر

قبل از رفتن به جبهه پیش پدرش رفت تا از او هم اجازه بگیرد. پدرش بعدها برایم گفت سید مهدی آمد و در حالی‌که سرش پایین بود به من گفت: پدر! از شما اجازه می‌خواهم تا با خیال راحت به جبهه بروم. من هم نگاهی به او کردم و پاسخ دادم با وضعی که همسرت دارد من صلاح نمی‌بینم که تنهایش بگذاری! فردای همان روز برای وداع آخر آمد. من هم که اصرار سیدمهدی را برای رفتن دیدم، رضایت دادم و دعای خیرم را بدرقه راه او کردم و گفتم خدا پشت و پناهت!

فاطمه و شهادت پدر

خیلی طول نکشید که خبر شهادت سیدمهدی را برای خانواده آوردند. ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ در عملیات الی بیت‌المقدس سیدمهدی به آرزویش رسید. تشییع پیکر شهید خیلی شلوغ بود. بسیاری از مردم آمده بودند تا حضورشان تسلی خاطر بازماندگان باشد. فاطمه، چند روزه بود. دائم گریه می‌کرد. فاطمه را روی سینه پدر شهیدش گذاشتند آرام شد.

از شهید سیدمهدی شاهچراغ وصیتنامه‌ای بر جا ماند که در یازدهمین روز از اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ و تنها چند روز قبل از شهادتش آن را نوشت. شهید سیدمهدی شاهچراغ بسیار ولایت‌مدار بود. او در این نوشتار در کنار توصیه‌هایی که به خانواده داشت از ملت ایران خواسته بود که برای امام دعا کنند.

۲۷۲۱۹

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901499

دیگر خبرها

  • این شهید حتی موقع به‌ دنیا آمدن فرزندش هم حاضر نشد به خانه برگردد!
  • ۲۱ اجلاسیه در راستای کنگره‌ملی‌شهدای کهگیلویه و بویراحمد برگزار شد
  • استقبال پاسداران سپاه سوادکوه از شهید خوشنام
  • دشمن از فرهنگ شهادت، هراس دارد
  • جانشین فرمانده‌کل‌سپاه پاسداران سخنران اجلاسیه شهدای شهرستان باشت
  • گناوه میزبان شهید دوران دفاع مقدس خواهد بود
  • شهدای کربلای ۵ و عاشورا مهمان مسجد مقدس جمکران
  • شمار شهدای خبرنگار غزه به 142 شهید رسید
  • لزوم مردمی شدن کنگره ملی ۲۴ هزار شهید استان اصفهان
  • حتی با تولد فرزندش هم جبهه را ترک نکرد